مطالعه و دوران كودكي من
بعد ها كه رفتم راهنمايي يه مدت ركود بود و تنبلي تا دوباره شروع كردم كتاب خوندن از كتابخونه عمو و دايي كتابهايي مي خوندم بزرگتراز سن و سالم و دوره دبيرستان كه تب رمان همه جا رو گرفته بود شروع كردم به رمان خوندن
هرچي به دستم رسيد با اون بضاعت كم رو خوندم از فاطمه فاطمه است دكتر شريعتي تا كفش هاي غمگين عشق ر اعتمادي از رمان هاي روسي تا كوزت و بينوايان از مجلات تا ادبيات دفاع مقدس.......
الان كه سني ازم گذشته به بچه ها توصيه نمي كنم كه همه چي رو بخونن سعي مي كنم متناسب با سنشون بهشون يه كتاب معرفي كنم با همين بضاعت اندكم الان فكر مي كنم چرا اين پديده راهنمايي كردن تو خانواده ما هيچوقت وجود نداشته چرا كسي نمي گفت آخه دختر اين كتاب هم قد سن تو نيست نخونش ...... (شكلك عصباني آتيش گرفته و ....)اما امروز مي گم مامان و باباها تو رو خدا هر كتابي رو به بچه هاتون معرفي نكنيد بذاريد با سن خودشون جلو برن يعني چي آخه بازم همون شكلك بالايي [نيشخند]
مدیریت بازرگانی خوندم رشته شیرینی بود اماموندم چرا رفتم این رشته خوندم همیشه عاشق علوم تربیتی و روان شناسی بودم