خطاب به آیدای عزیز
ازتون آدرسی نداشتم که جوابتونو بدم نه عزیزجان اشتباه نکنید من هیچوقت نا امید نیستم ......
دیشب از اون معدود شبایی بود که دلم می خواست واقعا یکی کنارم باشه یه انسان دستامو تو دستش بگیره و بگو پاشو برو و نگران هیچی نباش هراتفاقی بیفته من باهاتم ههههههه شتر در خواب بیند پنبه دانه که می گن یغنی این ..... شکرخدا گذشت و خودم باهاش به تنهایی مواجه شدم ازعهدش هم ای بر اومد وقتی رفتم تو مطب آروم بودم و استرسی نداشتم....
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۱۲ ساعت 22:36 توسط غاده
|
مدیریت بازرگانی خوندم رشته شیرینی بود اماموندم چرا رفتم این رشته خوندم همیشه عاشق علوم تربیتی و روان شناسی بودم