امشب.....
امشب از اون شباییست که دلم می خواست کسی باهام باشه از این که تنها تومطب دکترنشسته ام استرس دارم من با اون همه روحیه الان می ترسم از مرگ نمی ترسما از بیماری و تو رختخواب افتادن و محتاج بقیه شدن می رسم اگه گفت باید پیوند کنی بیخیالش می شم ....... زحمت کی بدم؟؟؟؟هرکسی گرفتار زندگی خودشه.....
خدایا ازمراضی شوو منو ببر ولی بیش از این محتاج خلق الله ام نکن اون همه از ننه ام نگهداری کردم فقط همین خواهش رو ازت دارم محتاجم نکن....چقده به مردم زحمت بدم.....
بههرحال راضییم به رضای خودت لطفا خودت پشت و پناهم باش..
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۱۱ ساعت 20:49 توسط غاده
|
مدیریت بازرگانی خوندم رشته شیرینی بود اماموندم چرا رفتم این رشته خوندم همیشه عاشق علوم تربیتی و روان شناسی بودم